⭐✴ دنیای سحر و جادو ✴⭐



سلااااااام
واقعا از اونایی که پست گذاشتن سپاسگزارم
متاسفم اگه مدتی نتونستم پست بزارم
درگیر بودم یا افکارم نمیذاشت خوب فکر کنم
ولی خب سعی میکنم هر از گاهی پست بزارم
و یا تا جایی که میتونم بیشتر پست بزارم
برید اداااااامه میخوام اتفاقای دیروز و براتون بنویسم
که هم خالی شم
هم یه پست خالی سپاسگزاری نباشه
تا ایده دستم بیاد و بتونم پست بزارم

سلاممممممم،پس از قرنی امدم
گومن ولی همون اول کاری که مدارس شروع شد امتحانامونم شروع شد برا همینم دیگه نتونستم بیام پست بزارمT^T
خب این ادیتو میبینید؟(فوتابارو نادیده بگیرید که اونو گند زدم)
اون دختر سمت چپی که مشاهده میکنید،اولین شخصیت خیالی من،و اولین نسخه فوتاباس
(دقت کردید چقد به موهای دو رنگ و چشم قرمز علاقه‌ دارم:/؟)
که مال دو سه سال پیشه اسمش یادم نیست
که ایشون نفرین شده ن و رنگ پوستش و اون چشمشم برا همین اینجوریه
اون نوشته رو دستشم به ژاپنیه،معنی نفرین میده
قراره که ایشونو یه شخصیت خیالی جدا کنم،و بعدش توضیحات بیشتری درموردش میدم
ولی این وسط مسطا یه چندتا نسخه دیگه از فوتابا هم وجود داره
که یکیش اولین شخصیت خیالی بود که بعد چند سال ساختم و یه دختر دبیرستانی ساده بود،که بیخیالش شدم
بعدش که حماسه دارن شانو خوندم فوتابا رو با موهای نارنجی بلند دوگوشی ساختم،الکی هم فامیل هورستونو دادم بهش
بعدش حماسه کرپسلیو خوندم و دیدم عههههه نه بابا!و فوتابا رو تبدیل به چیزی که الان هست کردم
نظرتون چیه؟کدوم فوتابارو بیشتر دوست دارید؟


سلااااااام*-*
دیروز تولد نگین بود*-*میدونم که میدونین:|*-*
ولی من یادم رفت پست براش بزارم:`|و متاسفانه گوشی مادر گرام هم در دسترسم نبود که ادیت کنمT^T
عااااما
ادیت میکنم>=|منتظر باش نگین>=|
و یک عامای دیگر
گفتم براش تا دیر تر نشده یه پست بزارم،و برا همینه الان دارم اول صبحی پست میزارم
و یه متن کوچولو موچولو هم نوشتم براش،کههههه در ادامه هستش^*^


سلام،بیوگرافی مگومینو اوردم
اول از همه،برا کسایی که نمیدونن دوباره چونیبیو رو توضیح میدم
چونیبیو یه بیماری سال دوم راهنماییه،که فرد فکر میکنه که یه ادم خفن از دنیای زیرینه،یا مثلا جادوگری چیزیه،کلا تو یه دنیای دیگه س
خب
اینم عکس مگومینمون
برا بیوگرافیش برید ادامه*-*

سلااااامممممم
بعد از قرنی پست گزاشتم:`)
خب خبچی داریم بعد قرنی؟
معرفی انیمه!
چرا معرفی انیمه؟
چون ایده نداشتم برا پست:-:
میدونم که وقت نمیکنین انیمه ببینید ولی خب بمونه برا عیدتون:-:♡
اسم انیمه : Kakegurui Compulsive Gambler

به ژاپنی :賭ケグルイ

ژانر: راز آلود، درام ، مدرسه ، شونن

تعداد قسمت ها : دو فصل ۱۲ قسمتی

استودیو سازنده :MAPPA

خلاصه داستان : 

آکادمی خصوصی هیاکائو برنامه آموزشی خیلی عجیبی داره؛ توی این مدرسه داشتن نمرات خوب و باهوش بودن ، یا وزشکار و هنرمند بودن نیست که شما رو از بقیه جلوو میندازه، ثروت خانوادگی دانش آموز، داشتن تواناییِ خوندن دست حریف و توانایی قمار بازی کردن هست که باعث میشه از بقیه سر تر باشین! در آکادمی هیاکائو برنده مثل یه پادشاه زندگی می کنه و بازنده به فلاکت میرسه. و حالا دختری به اسم یومکو جابامی” با هدف شکست دادن بهترین های این مدرسه به آکادمیهیاکائو میاد . ینی یومکو میتونه برترین های این آکادمی یعنی شورای دانش اموزی رو شکست بده؟! چه چیزی در انتظار یومکوئه؟

خب.خودم بسی انیمشو دوست دارم*-*
گرافیکش بخصوص*-*و اینکه فقط بحث سرقمار کردن نیست،خیلی بیشترازین حرفاس*-*
کلا ماپا همیشه کاراش خوب و عالین*-*
عکسای دیگه از انیمه ش:

خب دیگه،بای بای:-:♡

سلاااام

خوبییید؟

ببخشید اینقدر که عاشق مدرسه شدم همه ی پستام داره در مورده مدرسه میشه!

امیدوارم کسی ناراحت نشده باشه

اگه کسی ناراحت شد حتما بهم بگه

چون من عاشق نوشتن و نوشتن خاطره هستم اینجوری میشه.ولی نمیخوام کسی اذیت شه

فعلا برید ادامه

سلام بچه ها

اومدم براتون خاطره ی چهارشنبه رو بگم

واقعا شرمنده که اصلا داستان نمیزارم

خودمم خیلی دلم برای داستان تنگ شده

این یه فرصت خیلی خوبی هست برای کسایی که دوست داشتن داستان رو بخونن ولی عقب مونده بودن

لطفا این فرصت رو از دست ندید

شاید این هفته داستان رو بنویسم

و چون خیلی وقته ننوشتم ممکنه چند قسمت و تو یک روز بزارم

مثل اون دفعه که 10 قسمت و تو یک روز گذاشتم!

پس از الان آماده باشید و هی چک کنید تا یه وقت عقب نیوفتید.

حالا برید ادامه تا خاطره ی سه شنبه رو بخونید!

سلااااااام
یه پست خیلی مهم اوردم
البته یه مسابقه حساب میشه
لطفا تا اخر بخونید 
کسایی که از اول اتفاق رو دنبال میکردن!
بیاید اتفاق رو خلاصه کنید 
و کسایی هم که اتفاق و نخوندن از خلاصه های این دوستان استفاده کنن
منم نظرا رو میخونم
ببینم اونایی که اتفاق و خوندن تا الان چیا فهمیدن!

سلااااااااام

بعد از اسل ها اتفاق رو اوردم

واقعا متاسفم که دیر میشد

این چند مدته بدجور درگیر تکالیف ها و امتحانای مدرسه بودم وقت نمیکردم بنویسم

یا وقتی میومدم پای لپ تاپ اونقدر خسته بودم که نمیشد بنویسم

ولی خب این دفعه باهاش جنگیدم و نوشتم

ولی چون خسته بودم خیلی خوب نشد

خلاصه.

یاداوری : نایریکا و ریچارد و شارلوت و جودی بیرون بودن . شارلوت و دخترش و ریچارد میخواستن به نایریکا کمک کنن تا اون صدا رو پیدا کنه .

خب برید ادامه

سلااااااااااام ^^
حالتون خوبه؟ ^^
ماشالا مریضی ها زیاد شده
کیا اینجا مریض هستن؟
خود من یکی از همین مریضام
از دوشنبه نرفتم مدرسه
هرچند دوشنبه رفتم مدرسه ولی همون لحظه که رفتم تو کلاس نشستم معاون دوست داشتنیمون صدام زد و گفت مریضی باید برگردی خونه تا خوب شی .
بهم گفت برو شنبه بیا
حتی اجازه نداد معاون باحالمون بیاد مدرسه چون مریض بود
کلا خیلی معاون دوست داشتنیمونو دوست دارم واقعا معاون خوب و مهربونیه
این چند مدت که مدرسه نرفتم دق کردم
هربار من مدرسه نمیرم یه اتفاق خوب میوفته
دقیقا فرداش بچه ها رو بردن دانشگاه رو ببینن تا با محیط دانشگاه اشنا بشن اونوقت من نبودم -___-
دلمم برای معاون دوست داشتنیمون تنگ شده
تو فکرم بود به بچه ها بگم شماها که گوشی رو میبرید میدید دفتر زنگ اخر که گوشی رو پس میگیرید به معاون دوست داشتنیمون بگید بیا یه فیلم بگیریم بدیم به نگین شما رو ببینه شاد شههههههه
ولی خب متاسفانه هیچکس نمیره گوشی رو بده دفتر . معمولا همه مخفی گوشی میارن یا اصلا نمیارن
کلا این مدت از همچی عقب موندم . از کلاس زبان و باشگاه و
تازه هیچییییییی هم نمیشه خورد
خواهرم تحریم غذایی میکنه.
یعنی حتی پنیر هم نمیشه خورد
موقع مدرسه هم باید بیکویت هایی مثل بیکسویت مادر که هیچیییییییییییی ندارن ببرم
که منم نمیخورم .
بگذرییییییییم برین ادامه

سلاااامممممم*-*
یه ادیت کردم که،تعریف از خود نباشه ولی خیلی دوستش دارم*-*
اینا همه ی شخصیتای خیالیم،به علاوه ی خودمن:`)♡
میدونید چیه؟این عکس یه حس گرما و خوبی بهم میده،واقعا دوستداشتنیه.
وقتی نگاهش میکنم احساس میکنم اونا واقعا وجود دارن.
احساس میکنم اگه نبودن شاید کمتر لبخند میزدم.
همشون به عنوان یه شخصیت خیالی خیلی برام عزیزن:`)♡
و حالا یه چندتا فکت درمورد همشون*-*♡
اسم اصلی سایکا*اون مو فیروزه ایه،که پسر هم هست اشتباه نگیرینD:* هیرو عه،فوکوشیما هیرو.ولی بعد تصادفی که توش خواهرشو از دست داد و مادرش بخاطر اینکه دختر خیلی دوست داشت و دخترشو از دست داده بود وقت بود دیوونه شه،هیرو تصمیم گرفت نقش خواهرشو بازی کنه و اینجوری اسمشم شد سایکا
سن اصلی فوتابا مشخص نیست و بین ۱۸۰ تا دویسته.*دومی کنار سایکا*
و جالبه بدونید فوتابا ارایش میکنه،چون که پوست ومپایر ها خیلی رنگ پریده س برای اینکه انسانی بهش شک نکنه ارایش میکنه
رایکو حدودا بالای هزاران سال سن داره و قدرت نابودی کل دنیارو داره.*کنار فوتابا*
یومیکو*کنار رایکو * تو بچگی نفرین شده،پوست رنگ پریده شم بخاطر همینه
مگومین عاشق سایکاهه*-* * مگومین صورتیس*
و خب کناری مگومین هم که منم
همین
بای بای

ببللللهههههه،دیدم یومیکو داره میترشه نخواستم به سرنوشت فوتابا و رایکو دچار شه--
* فوتابا و رایکو چپ چپ نگاهش میکنن*
اهم اهمبگذریم،براش دوست پسر یافتمD:شخصیت خیالی نگینه*-*
یومیکو رو نگین کشیده و برایانو من
نظرتون درمورد این دو؟!

سلام بچه ها

خوبید؟

اومدم با یک شخص دیگه

اونم کسی نیست جز


ایشون

خب این گل پسر من اسمش استفان هست 

بلی درسته پسره

تازه مجرد هم هست

این پسرم و جوری بزرگ کردم کهنمیتونه جنگ و دعوا کنه

برای همین بقیه پسرا اذیتش میکنن

و اونم نمیتونه از حقش دفاع کنه و فرار میکنه

البته بنده خدا تلاشش و میکنه

حتی بعضی وقتا سعی میکنه بزنه ولی ضعیفه و جونی نداره برای همین هیچکس دردش نمیگیره

من خودم که خیلی پسرم و دوست دارم فوق العاده مهربونه و با هیچکس کاری نداره

تازه مجرده

عاشق هم نشده

مجرده ها

تاکید میکنم مجرده

حالا خواستید نظر بدید

سلام
خوبید؟
بله درست مشاهده میکنید
اون دختر بدبخت هم کسی نیست جز
من:/
اونم از دست مادر گرام:/



چه لبخندی هم میزنه :/
ایشون یه حرکت جدید یاد گرفتن
اونم اینه که هربار من پیش ادوارد نشستم و باهاش صحبت میکنم یا ادوارد کنارمه ازم سوالایی بپرسه
که عبارتند از:
بالن بوی تنها پسریه که خیلی خوب تو رو میفهمه . مگه نه؟
تو بالن بوی و بین بقیه پسرا بیشتر از همه دوست داری. اینطور نیست؟
خوب متوجه میشی که بالن بوی این همه زحمت میکشه تا شاد باشی؟
میبینی بین بقیه پسرا بالن بوی چقدر بیشتر از بقیه به فکر توعه و دوستت داره؟
و
و من هم نمیدونم چه عکس العملی نشون بدم
بعدش هم ادوارد ناراحت میشه و کمی سرد میشه
به هرحال گرگینه ها خیلی غیرتی هستن رو کسی که دوستش دارن . 
اونم یه جورایی ترسا *نیمه گرگینم:/* رو خیلی دوست داره
و  با حرفای مارتا خانم فکر میکنه که من ازش سرد شدم و.اینجوری ترسا و از دست میده و.:/
که البته قصد مارتا خانم هم همینه :/
کلا این خانم با ادوارد مشکل داره :/ 
نمیدونم چرا و دلیلش چی بوده
ولی هرچی که هست یکی کمک کنه دارم کلافه میشم از دستش
البته بگم تو حالت عادی هم از دست سوالاش راحت نیستم
وقتی دوتا زوج و میبینه دوست داره عشقشونو بررسی کنه
و مدرک جمع اوری کنه و به ناتالی *دوستش* بده تا شیپ کنه
چون ناتالی هم دیجی هست هم شیپره . برای همین میتونه جشنی و اماده کنه و اون زوجا رو شیپ کنه.
یه جورایی مارتا دستیار شیپر میشه :/
ولی اخه یه نگاه به قیافش بکن :/ از منم جوون تر میزنه :/
با اون موهاش:/
خلاصه
اگه کسی راهی برای کمک بلده بگه. واقعا نیازمندم
من فعلا برم بخوابم تا از دست سوالاش راحت شم :/

سلاااااااااااااام
بله بنده بعد از کلی مدت اومدم براتون پست بزارم!
اومدم با یه چنین چیزی و چند تا نکته.شاید یه نکته حالا نمیدونم فقط ذوق دارم پست بزارم *-*


اول اینکه این منم . قبلا شهردار بدی بودم برای همین دارم خاطرات بد اون زمان و تو سطح زباله میندازم تا فراموش بشن
حالا میریم سراغ یه سری نکته
نکته اول : تازه فهمیدم که موهام کاملا صاف نیست یه حالتی موج دار رو به فر هست.
که البته وقتی شونه میکنم صاف میشه
کلا هردو مدلم . هم صاف هم فر. بیشتر موج دار
نکته دوم : انتظار کفش نداشته باشید :/ تو خونه دارم اینکار و میکنم برای همین کفشی نکشیدم پس با سوتی اشتباهش نگیرید

همین دیگهاگه خواستید نظر بدید خواستید هم ندید

سلااااممممممم،یه شخصیت خیالی جدید ساختم*-*
بنگریییدددد*-*
(ادیت خوب نشد:`|)
وووو یه بیوگرافی خیییییلی کوتاهم نوشتم براش
همینجا میزارمش نمیخواد برین ادامه مطلب
اسم:یوکی
فامیل:نامشخص
سن:80
نوع:نیمه روباه-نیمه انسان
اخلاق:شیطون،شاد،مهربون،خوش قلب
ساکن:چپول مپول شمالی
علاقه:روباه،طبیعت
تنفر:کسی دمشو بکشه


سوالی داشتین هم بپرسید

سلاااااااااام

اینم قسمت جدیددددددددد

و همچنین فصل جدید

این یه شروع خوب برای کسایی هست که نمیخونن.

فصل که عوض میشه مثل این میمونه که داستان عوض بشه . 

این یه فصل تازه هست پس سعی کنید قبلا رو ول کنید و از فصل پنجم باهامون باشید

البته اونایی که میخوان بخونن میتونن از اول هم بخونن . چون طولانیه و سخته که بخونید میگم با شروع این فصل بخونید

هرجایی سوال داشتید بپرسید جواب میدم

حتی اگه خواستید بپرسید :

دقیقا چی شد؟

فلانی کی هست؟

چرا اینطوری شد؟

چرا فلانجا رفتن؟

هررررررررررررر سوالی داشتید بپرسید تا برسید به بقیه

حالا برید ادامه

سلام عجقتون اومد*-*اومدم باااااا یه عکس ژیگوللللللللل ازززززززززززززز
کورو سنسه 
خدا بیامرزدش یه ثانیه سکوت
و یه متن طنز برای پر شدن مطلب
ناکجا اباد موعود:از این دیوار رد شیم همه چی حله
اتک ان تایتان:کسی از این دیوار رد نشه همه چی حله
(ببینید من چقدرررررر خلاقممممممم)
خب دیگه فعلا جانه:/

سللاالممممم*-*!!
خوبین*-*؟!
با معرفی یه انیمه درحال پخش امدم که تاحالا چهار قسمتش پخش شده*-*
هاناکو سان هاناکو سان!!اینجا هستی؟!
در آکادمی "کامومه" شایعات زیادی درمورد هفت راز مدرسه وجود دارد که یکی از آن‌ها "هاناکو-سان" است. گفته می شود که هاناکو سان سومین توالت در طبقه‌ی سوم ساختمان قدیمی مدرسه را اشغال کرده و هرگونه آرزو را در هنگام احضار براورده می کند. "نِنه یاشیرو" دختری دبیرستانی و عاشق مسائل رمزآلود است که رویاهای عاشقانه دارد، به این توالت قدم میگذارد… اما هاناکو-سان‌ آنگونه که تصورش را میکرد نیست! هاناکو-سان‌ یک پسر است!

ژانر : کمدی، ماورائی، شونن، مدرسه ای

زبان انیمه : ژاپنی

عنوان انگلیسی: Toilet-Bound Hanako-kun

رده سنی:+13

تعداد قسمت ها: 12
زمان هر قسمت : 24 دقیقه
آغاز پخش : 2020-
وضعیت Jibaku Shounen Hanako-kun : در حال پخش
روز پخش Jibaku Shounen Hanako-kun : جمعه ها

این انیمه خیلی کیوته*-*من عاشق گرافیکشم*-*و موضوعش خیلی باحاله!!*-*
پیشنهاد میکنم حتما ببینین*-*
پ.ن:گومن که یه مدت پست نزاشتم:-:

اویاسومی ناسای مینااااااا
واقعا که نویسنده ها چقدر تنبل شدید یکم پست بزارید.مدیر وب که کلا هیچی
اهاااااا راستیییییییییی من میخواستم داستان بزارم
اومدم شخصیت گیری
ممنون میشم بردارید
شما خودتون عکس و اسم و اینا رو بدید
اگه عکس پیدا نکردید یا نتوانستید خودم پیدا میکنم
خب اینا هستن:
پسر بچه ی مهربون(احتمالا شیپ ملانی)


دختر خیلی کوچولو گوگولی(میمیره)


پسر خیلی کوچولو (میمیره)


دختر بچه ی شاد(میمیره)


یه دختر خونسرد


یه پسر خجالتی


یه دختر سادیسم

یه پسر سادیسم

هر کدوم رو خواستید تو نظرات بگید
مرسی اه
بای

سلاااااااااااااام

من دوتا شخصیت خیالی جدید دیگه هم ساختم

ایناها


مو سیاه لوسی و مو بلوند رز هست

این دو شخصیت های خیلی قوی و مهربونی هستن

با هرکسی دوست میشن و میخوان همه رو خوشحال نگه دارن

و از دست دادن دوستاشون اونا رو خیلی میترسونه و دلشونو میشکنه

این دوتا قلب خیلی بزرگی دارن

هردو همیشه به مردم دنیای خیالی ارامش میدن و مثل یه مشاور رفتار میکنن

حواسشون هست که هیچکس ناراحت نباشه و ناراحتی بقیه اونا رو هم ناراحت میکنه

سعی میکنن همه رو درک کنن و از جونشون برای طرف مایه بزارن تا شاد باشه

خیلی با گذشت و دلسوز

اما هردو خیلی عذاب میکشن

رز از چشم میترسه . و وقتی همه حرف از چشم  میزنن میترسن حسابی اذیت میشه و رنگش میپره و نمیتونه نفس بکشه

لوسی هم میسوفونیا داره

نمیتونه راحت غذا بخوره و زندگی کنه و هرجا میره صداهایی مثل جویدن و فین کردن ومیشنوه و به شدت عصبی میشه و دلش میخواد جیغ بزنه و گریه میکنه

برای این دو دنیا مثل جهنمه

هیچکس درکشون نمیکنه جز کسایی مثل خودشون

اما اونا اینجا هستن تا از کسایی مثل خودشون حمایت کنن

من این دو شخصیتم و هدیه میکنم به یکی از دوستای عزیزم که از هر دو درد رنج میبره و با این حال باز میخواد همه رو شاد نگه داره و شادی بقیه از شادی خودش براش مهم تره

امیدوارم با دیدن این پست حسابی شاد شه و لذت ببره

هرجا که هستی بدون خیلی دوستت دارم

مراقب خودت باش

میدونم که نمیتونم دردت و درمون کنم چون من خدا نیستم . ولی گفتم اگه یه همدرد برات درست کنم شاید حالت بهتر شه

خب همین دیگه.فعلا

سلااااااااام

خوبید؟

بچه ها من ازتون یه سوال دارم

لطفا به این سوال حتما جواب بدید یادتون نره جواب ندید برام مهمه

شخصیت مورده علاقتون تو اتفاق کیه؟

و اینکه تو هر گروه کدوم شخصیت و دوست دارید؟

برای مثال بین خواهرای جادویی کدوم و دوست دارید؟

بین دوستای صمیمیم ( ایریس و دوستاش) کدوم و دوست دارید؟

بین بچه ها کدوم؟

بین مادرا کدوم؟

از کدوم خونواده خوشتون میاد؟ 

دوست دارید در مورده کدوم بیشتر بدونید؟

کدوما رو با هم شیپ میکنید؟

و کدوم خونواده رو دوست دارید؟

دوست دارید عضو خونواده ای بشید؟

همینا فعلا

حتما جواب بدید حتمااااااااا

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

دکوراسیون زیبا Rhonda ایران بیت باکس | Iran beatbox رضا بژکول تهران اسپرت عصرچت Scott Eduardo پرچم