سلام
خوبید؟
بله درست مشاهده میکنید
اون دختر بدبخت هم کسی نیست جز
من:/
اونم از دست مادر گرام:/



چه لبخندی هم میزنه :/
ایشون یه حرکت جدید یاد گرفتن
اونم اینه که هربار من پیش ادوارد نشستم و باهاش صحبت میکنم یا ادوارد کنارمه ازم سوالایی بپرسه
که عبارتند از:
بالن بوی تنها پسریه که خیلی خوب تو رو میفهمه . مگه نه؟
تو بالن بوی و بین بقیه پسرا بیشتر از همه دوست داری. اینطور نیست؟
خوب متوجه میشی که بالن بوی این همه زحمت میکشه تا شاد باشی؟
میبینی بین بقیه پسرا بالن بوی چقدر بیشتر از بقیه به فکر توعه و دوستت داره؟
و
و من هم نمیدونم چه عکس العملی نشون بدم
بعدش هم ادوارد ناراحت میشه و کمی سرد میشه
به هرحال گرگینه ها خیلی غیرتی هستن رو کسی که دوستش دارن . 
اونم یه جورایی ترسا *نیمه گرگینم:/* رو خیلی دوست داره
و  با حرفای مارتا خانم فکر میکنه که من ازش سرد شدم و.اینجوری ترسا و از دست میده و.:/
که البته قصد مارتا خانم هم همینه :/
کلا این خانم با ادوارد مشکل داره :/ 
نمیدونم چرا و دلیلش چی بوده
ولی هرچی که هست یکی کمک کنه دارم کلافه میشم از دستش
البته بگم تو حالت عادی هم از دست سوالاش راحت نیستم
وقتی دوتا زوج و میبینه دوست داره عشقشونو بررسی کنه
و مدرک جمع اوری کنه و به ناتالی *دوستش* بده تا شیپ کنه
چون ناتالی هم دیجی هست هم شیپره . برای همین میتونه جشنی و اماده کنه و اون زوجا رو شیپ کنه.
یه جورایی مارتا دستیار شیپر میشه :/
ولی اخه یه نگاه به قیافش بکن :/ از منم جوون تر میزنه :/
با اون موهاش:/
خلاصه
اگه کسی راهی برای کمک بلده بگه. واقعا نیازمندم
من فعلا برم بخوابم تا از دست سوالاش راحت شم :/

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

David Jacki پيشبيني زنده مهندسی برق گلچین مطالب 96 http://kuroshkaber اخبار یه دفترچه خاطرات عمومی